♥ ♥♥ایمان، عشق مامان و بابا ♥ ♥♥

سلاممممم پسر گلممممم الهی مامان فدات بشهههه خوشگله  پس از غیبت طولانی بازم اومدم پسرم آمدم برات بنویسممممم با همه شلوغیها و بیخوابی ها صمیمانه دوستت دارم این روزها می گذرد تازه متوجه میشوم که مادر بودن حقیقتا سخت و طاقت فرسا ولیییی پر از لبریز از حس خوب عاشقی است ایمان فسقلی تو ایران بهت خیلییییییییییییی خوش می گذره وقتی اومدیم  اینجا راه رفتی حرف زدی مثلا می گی ماما/ بابا /زها/ یک/ دو /مخصوصا خیلی دستو دل باز شدی وقتی چیزی رو می خوری اول تعارف می کنی بعدا نوش جان می کنی خیلی خوشحالی با بچه ها بازی می کنی وقتی میریم بیرون دم در خونه که می رسیم گریه می کنی که خونه نریممممم ومی شینی تو کوچه خاک و گل بازی می کنی ونازنینم یکی هفت...

             امشب خدا بگشود درهای سما را پیوسته می خواند به خود اهل دعا را گر پهن کردی ساعتی سجاده ات را یاد آر یاران و ببرهم نام ما را خدایا در این شبهای قدر قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن تا در هایی را که به سویم میگشایی ندانسته نبندم و در هایی را که به رویم میبندی به اصرار نگشایم دوستان عزیز شبهای قدر ذعا برای ما فراموش نشه التماس دعا ...